امیرصدراجونمامیرصدراجونم، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
امیرحسین جونمامیرحسین جونم، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

دنیای پسرونه هام

امیر صدرا و نوشتن

شکر خدا خواندنت خیلی بهتر شده ولی علاقه ی کمی به نوشتن داری همش از روی مجبوری مینویسی نمیدانم چیکار کنم   که علاقه مند بشی فقط امید وارم که خودت علاقه پیدا کنی فقط همش بازی میکنی  و میگی من دوست ندارم برم مدرسه چی میشه که من مدرسه نرم؟
16 بهمن 1396

اولین روز مدرسه

چهارشنبه 28 اسفند روز جشن شکوفه ها بود با هم رفتیم مدرسه     خلاصه بعد از اتمام جشن گفتند که برید سر کلاس و بعد هم اب خوری و دست شویی را نشون شما ها دادم و اومدیم خانه و روز اول مهر شیفت بعداظهر بودید و ظهر ساعت 12 با بابا رفتید مدرسه تا ساعت 4/30 خودم اومدم دنبالت   ...
8 مهر 1396

مسافرت

8 شهریور رفتیم مسافرت خانوادگی که اولین مسافرت امیرحسین بود خیلی خوش گذشت و عالی بود فقط امیرحسین از این که پا هاش را توی اب میگذاشتیم گریه میکردی و ناراحت بودی و امیرصدرا تا جایی توانست اب بازی کرد و خوشحال بود       ...
22 شهريور 1396

سنجش

بلاخره بعد از چند جا رفتند جای خانه ثبت نام کردیمت پسر گلم فردا95/4/1 نوبت سنجش داری اصلا باورم نمیشه که امسال میخوای بری کلاس اول خیلی هیجان زده و خوشحال هستم امیدوارم که زیاد اذیت نشی و موفق باشی ...
31 خرداد 1396

ثبت نام مدرسه

این روز ها درگیر مدرسه امیر صدرا جان هستیم و داریم کار های ثبت نام را انجام میدیم بعد از این که  چند جا برای ثبت نام رفیم و گفتند فقط باید در منطقه خودتون ثبت نام کنید ما برا ی تحقیق در خانه ها میایم مجبور شدیم که اطراف خانه اسمت را بنویسیم امید وارم که موفق باشی گلم واین که من هنوز باورم نمیشه شدی کلاس اولی  خیلی زود میگذرد خیلی عزیزم ...
21 خرداد 1396