امیرحسین
تغذییه
خوب حالا میخوام از داداش جونت امیرصدرا بگم سه ماهی میشه که برای تغذیه پیش دکتر میبرمت چون که خیلی لاغر و قدت هم کوتاه است بعد ار سه ماه تقریبا 2 کیلو وزن اضافه کردی ولی قدت تغییری نکرده خلاصه خیلی نگرانت هستم اخه فعالیت و تحرکت خیلی زیاد است و غذا خوردنت خیلی کم است الان داداش بیشتر میخورد انشالله که بارفتند پیش اقای دکتر بایگی به نتیجه برسیم
نویسنده :
مامانم
7:13
امیر حسین
امیر صدرا و نوشتن
شکر خدا خواندنت خیلی بهتر شده ولی علاقه ی کمی به نوشتن داری همش از روی مجبوری مینویسی نمیدانم چیکار کنم که علاقه مند بشی فقط امید وارم که خودت علاقه پیدا کنی فقط همش بازی میکنی و میگی من دوست ندارم برم مدرسه چی میشه که من مدرسه نرم؟
نویسنده :
مامانم
13:59
راه امدن
اولین روز مدرسه
چهارشنبه 28 اسفند روز جشن شکوفه ها بود با هم رفتیم مدرسه خلاصه بعد از اتمام جشن گفتند که برید سر کلاس و بعد هم اب خوری و دست شویی را نشون شما ها دادم و اومدیم خانه و روز اول مهر شیفت بعداظهر بودید و ظهر ساعت 12 با بابا رفتید مدرسه تا ساعت 4/30 خودم اومدم دنبالت ...
نویسنده :
مامانم
11:29
مسافرت
8 شهریور رفتیم مسافرت خانوادگی که اولین مسافرت امیرحسین بود خیلی خوش گذشت و عالی بود فقط امیرحسین از این که پا هاش را توی اب میگذاشتیم گریه میکردی و ناراحت بودی و امیرصدرا تا جایی توانست اب بازی کرد و خوشحال بود ...
نویسنده :
مامانم
13:44