شتر سواری در عطار
27 مرداد 1402 مامان جون زنگ زد و گفت که شب بریم عطار تا بچه ها بازی کنند وقتی رفتیم شما گفتید که میخوایین سوار شتر بشیم از اونجا که من خودم میترسیدم به خصوص موقع نشستن و پیاده شدنش نتوانستم حتی یک درست و حسابی ازتون بگیرم همش میترسیدم بیفتین😱 ...
گیتار امیرصدرا
از 9فروردین 1402 برای شما و خاله نازنین تصمیم گرفتیم که برین کلاس اموزش گیتار البته میل خودتون بود 12 جلسه که شد 900 تومان استاد هم اقای کاوه صالحی راد است تا الان 3 جلسه میشه که رفتیم امیدوارم موفق باشید و خوب تمرین کند که البته الان زیاد تمرین نمیکنی نمیدانم چرا هر کاری جلسه اولش خوبی بعد دیگه خوب پیش نمیری هر کلاسی که ثبت نامت کردم همین طوری بودی نمیدانم چرا این جوری میکنی این دفعه گفتم باشه با خاله نازنین بری شاید بهتر باشه ولی هیچ فرقی نکرد خدا خودش میداند که چه قدر دلم میسوزه که چه قدر وقت و فرصت و سنت از دست میره و هیچ گونه تلاشی نمکنی ...
ثبت نام مدرسه امیرحسین
امسال تصمیم گرفتم که در مدرسه غیردولتی ثبت نامت کنم هم نزدیک خانه است و هم گفتم بهتر میرسن برای ثبت نام که رفتم گفتن ما اول از بچه ها تست میگیریم اسمت را یاداشت کردند و گفتند که زنگ میزنند خلاصه بعد از چند روز زنگ زدند و بردیمت برای تست خدارا شکر قبول شدی و بعد هم همونجا ثبت نامت کردیم امیدوار درس خوان باشی و موفق
واکسن امیرحسین
پنج شنبه 24 فروردین 1402 بردمت واکسن کلاس اول را زدند وای که که چه واکسن بدی بود چه قدر اذیت شدی جای واکسن سفت شده بود و ورم کرده بود یک سره میگفتی دستم درد میکنه مثل کسی که دستش شکسته باشد دست را نگه داشته بودی الان بعد از چهار روز هنور هم میگی یک کمی درد میکنه هنوزم که دست میزنم جای واکسن گرم است خدارا شکر که زدیم و تمام شد
حال این روز ها
از روز سه شنبه9 اسفند ساعت 4و 30 دقیقه از صدای سرفه ات را شنیدم اومدم دیدم چه قدر تب داری بعد هم گفتی گلوم درد میکنه دارو بهت دادم بعد پس اوردی دو سه باری پس اوردی نوبت گرفتم بردمت دکتر گفت ویروس است بهت امپول داد که دیگه پس نیاری بعد از نیم ساعت که اومدیم خانه فایده نداشت دیدم هرده دقیقه یک بار استفراغ میکنی دوباره بردمت دکتر این دفعه سرم داد و یک امپول که ریخت داخل سرم و گفت اگر بعد از این پس بیاری باید بیایی بستریش کنیم خلاصه دو تا یی با هم تاساعت 3 درمانگاه بودیم و بعد که سرمت تمام شد رفتیم خانه ولی عصر دو بار دیگه پس اوردی و صبر کردم&n...
کلاس نقاشی
در کل عاشق کشیدن نقاشی هستی برای همین به فکر افتادم که کلاس نقاشی ثبت نامت کنم یک مدتی میشه که میبردمت کلاس نقاشی و دیدم که جای خوبی نیست و اونجا نبردمت خودتم دوست نداشتی از دیروز یک جای جدید پیدا کردم و نزدیک خانه است و میبرمت اونجا از اینجا خودت خیلی خوشت اومده و راضی هستی