شتر سواری در عطار
27 مرداد 1402 مامان جون زنگ زد و گفت که شب بریم عطار تا بچه ها بازی کنند
وقتی رفتیم شما گفتید که میخوایین سوار شتر بشیم از اونجا که من خودم میترسیدم به خصوص موقع نشستن و پیاده شدنش
نتوانستم حتی یک درست و حسابی ازتون بگیرم همش میترسیدم بیفتین😱
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی