سورپرایز امیرحسین
رفتم از مدرسه دنبال امیر حسین که دیدم یه جوری است و همش میگه مامان تو خانه چسب داری
میگفت رفتیم خانه میخوام یه چیزی را چسب بزنم که نیاید ببینی
میگفتم چی است جواب نمیداد
تا این که رسیدیم خانه و گفت مامان من میرم تو اتاق به من یه کمی چسب بده کار دارم و خودتم داخل اتاق نیا
خلاصه چسب را بهش دادم و خیالش و راحت کردم
بعد از تو اتاق اومد بیرون و گفت که مامان برات یه سور پرایز دارم
و این و بهم داد
الهی قربونت برم چسب را برای اون تیکه ای که پاره شده میخواسته
دست خانم ادابی معلم شون درد نکنه که به بچه ایده و خلاقیت میدهد
اینم به مناسبت با سواد شدنشون است
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی